یادداشتی از آقای محمدمهدی عبدالهی از آلمان
سلام جناب آقای سامانی
من متاسفانه یک سال بیشتر در مدرسه ابن سینا نبودم ولی خاطرات زیادی در ذهنم مونده. آقای طالب نژاد چندین بار حسابی حال منو گرفت(تا مرز گریه).البته من پررو بودم سعی می کردم گریه نکنم ولی همکلاسیم که فکر کنم اسمش سعدآبادی بود همیشه میزد زیر گریه. به آقای طالب نژاد سلام برسونید.
یادمه اون موقع ناهار رو با نوشابه سرو می کردن که بچه ها تو نوشابه ها نمک می ریختند و این باعث می شد که نوشابه ها حسابی گازشون در بره و کف کنن تا اینکه آقای حبیبی دیدن و دستور دادن دیگه نوشابه سرو نشه. خیلی به ایشون سلام برسونید.
یاذ مسابقات فوتبال بخیر. تو اون سال بهزاد غلامپور رو مدرسه دعوت کرده بود برای داوری فینال.
من هم مثل اکثر بچه های ابن سینا مهندس شدم. در آلمان کار و زندگی می کنم. فکر کنم معلم پرورشی آقای فدایی بودن به ایشون خیلی سلام برسونید . به ماها میگفت اگه بزرگ شدید و دکتر مهندس شدید نرید خارج از کشور ولی نشد که به نصیحت ایشون گوش بدم. موفق باشید.
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
جناب آقای عبدالهی ، درود برشما
با این که فقط یک سال میهمان مدرسه ی ما بودی اما دوسه تا خاطره بیان کردی ممنونم . از سایر دوستان هم نه تنها چنین انتظاری دارم بلکه این انتظار رو در عدد 3 هم ضرب می کنم چون بقیه ی آنها 3 سال میهمان مدرسه ی ما بوده اند و باید خاطرات بیشتری داشته باشند .
هر جای این دنیا که داری زندگی می کنی برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی دارم /سامانی
☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻
- ۹۵/۰۵/۲۳
- ۲۴۹ نمایش